پيام
+
به خودم مي گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم ميگيرند
درس ومشق خود را ...
بايد امروز يکي را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابي ببرند...
خط کشي آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پي چوب،
هرطرف مي غلطيد
مشق ها را بگذاريد جلو،
زود، معطل نکنيد !
اولي کامل بود،
دومي بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومي مي لرزيد...
خوب، گير آوردم !!!
صيد در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر ... (ادامه)



در آستان جانان
92/8/4
*~*~*سعيد*~*~*
1. دفتر مشق حسن گم شده بود/اين طرف، آنطرف، نيمکتش را مي گشت/تو کجايي بچه؟/بله آقا، اينجا/همچنان مي لرزيد.../” پاک تنبل شده اي بچه بد ”/" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"/” ما نوشتيم آقا ”/بازکن دستت را.../خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم/او تقلا مي کرد/چون نگاهش کردم/ناله سختي کرد.../گوشه ي صورت او قرمز شد/
هق هقي کردو سپس ساکت شد.../همچنان مي گرييد.../مثل شخصي آرام، بي خروش و ناله
*~*~*سعيد*~*~*
2. ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد/زير يک ميز،کنار ديوار،/دفتري پيدا کرد .../گفت : آقا ايناهاش،/دفتر مشق حسن/چون نگاهش کردم، عالي و خوش خط بود/غرق در شرم و خجالت گشتم/جاي آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود/سرخي گونه او، به کبودي گرويد .../صبح فردا ديدم/که حسن با پدرش، و يکي مرد دگر/سوي من مي آيند.../خجل و دل نگران،/منتظر ماندم من/تا که حرفي بزنند
*~*~*سعيد*~*~*
3. شکوه اي يا گله اي،/يا که دعوا شايد/سخت در انديشه ي آنان بودم/پدرش بعدِ سلام،/گفت : لطفي بکنيد،/و حسن را بسپاريد به ما ”/گفتمش، چي شده آقا رحمان ؟؟؟/گفت : اين خنگ خدا/وقتي از مدرسه برمي گشته/به زمين افتاده/بچه ي سر به هوا،/يا که دعوا کرده/قصه اي ساخته است/زير ابرو وکنارچشمش،/متورم شده است/درد سختي دارد،/مي بريمش دکتر/با اجازه آقا ...
*~*~*سعيد*~*~*
4.چشمم افتاد به چشم کودک.../غرق اندوه و تاثرگشتم/منِ شرمنده معلم بودم/ليک آن کودک خرد وکوچک/اين چنين درس بزرگي مي داد/بي کتاب ودفتر .../من چه کوچک بودم/او چه اندازه بزرگ/به پدر نيز نگفت/آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم/عيب کار ازخود من بود و نميدانستم/من از آن روز معلم شده ام /او به من ياد بداد درس زيبايي را...
*~*~*سعيد*~*~*
5.که به هنگامه ي خشم/نه به دل تصميمي/نه به لب دستوري/نه کنم تنبيهي/يا چرا اصلا من/عصباني باشم/با محبت شايد،/گرهي بگشايم/با خشونت هرگز.../با خشونت هرگز.../با خشونت هرگز...
*~*~*سعيد*~*~*
فک کنم از سهراب سپهري !!!
گل يخ69
:)
نگهبان♫♥
:(
خادمة الشهدا
بسيار عالي..ب دلمون نشست...
گل يخ69
معلم رياضي ما هم اول دبيرستان گير ميداد ميگفت کلي از رو اتحادها بنويسيم.تازه ميومد نگاه ميکرد و خطشون ميزد.يادش بخير
*~*~*سعيد*~*~*
@نگهبان : معلومه کتکا را خورده هاااااا!!! :دي / @خادمه الشهدا : ب دل ما نيز! :دي / @ گل يخ اسبق : معلمن ديگه!!! بعضي وقتا پيش مياد!!! :-|
*~*~*سعيد*~*~*
@};-
گل يخ69
*توجه توجه* فيدهاي فرسوده و فسيل خود را بالا بياوريد،ولو با يک شاخه گل مجازي:دي
*~*~*سعيد*~*~*
ميرم فيدايي ک اول عضويتم زدم رو ميارم بالاها!!! :دي خخخخخخ فرسوده کجا بود؟ برا ديروزه! :دي
گل يخ69
حتي اگه نيم ساعت پيش زده باشيد اگه سيستم رو خاموش کرده و مجدد روشن کنيد اين فرسوده حساب ميشه:دي
*~*~*سعيد*~*~*
برو عامو!:دي
گل يخ69
کجا برم؟
غزل صداقت
ملوم نشد شاعرش سهرابه يا وحيد امينايي يا منوچهر سرلکي :ا/عکس موجود نيس.
*~*~*سعيد*~*~*
@گل يخ اسبق : دشت! :دي / @غزل صداقت : سهرابه! حالا چون حرفي از قايق نزده داريد گير ميديد؟ :دي خخخخخ درست ميشه! آپلود سنترش قطه! :-|
غزل صداقت
نه سهراب نيس..ميدونم اينو :) ... قط نيس..فيلتره!
*~*~*سعيد*~*~*
واقعا؟ پ کيه؟ / ن بابا! الان برا من نشون ميده!!! ايناهاش : http://up.download.ir/di/2JJL/Pr_CorporalPunishment.jpg?w=478&h=370
غزل صداقت
نميدونم...فقط واسه خودتون نشون ميده..چون خودتون آپلودش کردين