شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ به خودم مي گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم ميگيرند درس ومشق خود را ... بايد امروز يکي را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابي ببرند... خط کشي آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پي چوب، هرطرف مي غلطيد مشق ها را بگذاريد جلو، زود، معطل نکنيد ! اولي کامل بود، دومي بدخط بود بر سرش داد زدم... سومي مي لرزيد... خوب، گير آوردم !!! صيد در دام افتاد و به چنگ آمد زود... دفتر ... (ادامه)

1. دفتر مشق حسن گم شده بود/اين طرف، آنطرف، نيمکتش را مي گشت/تو کجايي بچه؟/بله آقا، اينجا/همچنان مي لرزيد.../” پاک تنبل شده اي بچه بد ”/" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"/” ما نوشتيم آقا ”/بازکن دستت را.../خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم/او تقلا مي کرد/چون نگاهش کردم/ناله سختي کرد.../گوشه ي صورت او قرمز شد/ هق هقي کردو سپس ساکت شد.../همچنان مي گرييد.../مثل شخصي آرام، بي خروش و ناله
2. ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد/زير يک ميز،کنار ديوار،/دفتري پيدا کرد .../گفت : آقا ايناهاش،/دفتر مشق حسن/چون نگاهش کردم، عالي و خوش خط بود/غرق در شرم و خجالت گشتم/جاي آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود/سرخي گونه او، به کبودي گرويد .../صبح فردا ديدم/که حسن با پدرش، و يکي مرد دگر/سوي من مي آيند.../خجل و دل نگران،/منتظر ماندم من/تا که حرفي بزنند
3. شکوه اي يا گله اي،/يا که دعوا شايد/سخت در انديشه ي آنان بودم/پدرش بعدِ سلام،/گفت : لطفي بکنيد،/و حسن را بسپاريد به ما ”/گفتمش، چي شده آقا رحمان ؟؟؟/گفت : اين خنگ خدا/وقتي از مدرسه برمي گشته/به زمين افتاده/بچه ي سر به هوا،/يا که دعوا کرده/قصه اي ساخته است/زير ابرو وکنارچشمش،/متورم شده است/درد سختي دارد،/مي بريمش دکتر/با اجازه آقا ...
4.چشمم افتاد به چشم کودک.../غرق اندوه و تاثرگشتم/منِ شرمنده معلم بودم/ليک آن کودک خرد وکوچک/اين چنين درس بزرگي مي داد/بي کتاب ودفتر .../من چه کوچک بودم/او چه اندازه بزرگ/به پدر نيز نگفت/آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم/عيب کار ازخود من بود و نميدانستم/من از آن روز معلم شده ام /او به من ياد بداد درس زيبايي را...
5.که به هنگامه ي خشم/نه به دل تصميمي/نه به لب دستوري/نه کنم تنبيهي/يا چرا اصلا من/عصباني باشم/با محبت شايد،/گرهي بگشايم/با خشونت هرگز.../با خشونت هرگز.../با خشونت هرگز...
فک کنم از سهراب سپهري !!!
گل يخ69
:)
بسيار عالي..ب دلمون نشست...
گل يخ69
معلم رياضي ما هم اول دبيرستان گير ميداد ميگفت کلي از رو اتحادها بنويسيم.تازه ميومد نگاه ميکرد و خطشون ميزد.يادش بخير
@نگهبان : معلومه کتکا را خورده هاااااا!!! :دي / @خادمه الشهدا : ب دل ما نيز! :دي / @ گل يخ اسبق : معلمن ديگه!!! بعضي وقتا پيش مياد!!! :-|
@};-
گل يخ69
*توجه توجه* فيدهاي فرسوده و فسيل خود را بالا بياوريد،ولو با يک شاخه گل مجازي:دي
ميرم فيدايي ک اول عضويتم زدم رو ميارم بالاها!!! :دي خخخخخخ فرسوده کجا بود؟ برا ديروزه! :دي
گل يخ69
حتي اگه نيم ساعت پيش زده باشيد اگه سيستم رو خاموش کرده و مجدد روشن کنيد اين فرسوده حساب ميشه:دي
برو عامو!‌:دي
گل يخ69
کجا برم؟
ملوم نشد شاعرش سهرابه يا وحيد امينايي يا منوچهر سرلکي :ا/عکس موجود نيس.
@گل يخ اسبق : دشت! :دي / @غزل صداقت : سهرابه! حالا چون حرفي از قايق نزده داريد گير ميديد؟ :دي خخخخخ درست ميشه! آپلود سنترش قطه! :-|
نه سهراب نيس..ميدونم اينو :) ... قط نيس..فيلتره!
واقعا؟ پ کيه؟ / ن بابا! الان برا من نشون ميده!!! ايناهاش : http://up.download.ir/di/2JJL/Pr_CorporalPunishment.jpg?w=478&h=370
نميدونم...فقط واسه خودتون نشون ميده..چون خودتون آپلودش کردين
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top