شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اين همه حسود بودم و نمي‌دانستم. به نسيمي که از کنارت موذيانه مي‌گذرد. به چشم هاي آشنا و پر آزار، که بي حيا نگاهت مي‌کند.به آفتابي که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد? حسادت مي‌کنم... من آنقدر عاشقم که به طبيعت بد بينم. طبيعت پر از نفس هاي آدمي‌است، که مرا وادار مي‌کند حسادت کنم. به تنهايي‌ام،به جهان،به خاطره‌اي دور از تو...
*زهرا.م
:(
رزگل
آخ آخ حسادت بده جيزه!!!!
:))
سعيد تو انقد حسود بودي و نميدونستيم؟ دي:
ها بودم ، سوتي نميادم :دي
اي آدم زبل
آيکن هم ندارم که آيکون آدم زبل بذاريم!!!! (آيکون آدم زبل)
کاش همانطور که از شکستن تکه اي شيشه بر ميگردي و نگاهش ميکني وقتي دل مرا شکستي ، يکبار بر ميگشتي فقط نيم نگاهي ميکردي
نقيه؟
نگهبان : هان؟؟؟/پاذسيان شيرين سخن : لايک !!! :)
شاعره
عشق حسادت مي ياره و اين حسادت زيباست
لاييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييکککککککککک
هر چند که از آينه بي رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است بشکن دل بي نواي ما را اي رفاقت ! / اين ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است . . .
همي من نميخوا بگم لايک، شما مجبورم ميکنيد!!! :)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top