پيام
+
پاتريک پسرکي که عاشق فوتبال بود اما به خاطر قدرت بدني کم هيچوقت نتونست تو تمرينات تيم باشه وهميشه رو نيمکت ذخيره ها مي نشست ولي پدرش وقتي بازي تيم مي شد روي سکوي تماشاچي ها تشويقش مي کرد!
پاتريک هميشه تو تمرينات تيم شرکت داشت ........ولي هيچوقت بازيش نمي دادند تا اينکه يک روز براي پاتريک خبر آوردند که پدرش مرده اتفاقا اون روز تيم بازي داشت پاتريک از مربي خواست که فقط امروز را بازي کند........

فيلسوفچه
90/1/11
*~*~*سعيد*~*~*
با خواهش زيادمربي پذيرفت که پاتريک اون روز را بازي کند ،اتفاقا پاتريک اون بازي خيلي خوب انجام داد 2گل زد و3پاس گل داد،وقتي بازي تمام شد مربي خواست به پاتريک که تو رخکن تبريک بگه اما پاتريک گفت اين تنها روزي که پدرم بازي منو مي بينه آخه اون نابينا بوده تا اينکه مرد
تبسم بهار ♥
قشنگ بود
*~*~*سعيد*~*~*
بله ميدونم :دي/قابل نداشت