پيام
+
شنيدم در زمان خسرو پرويز/
گرفتند آدمي را توي تبريز/
به جرم نقض قانون اساسي/
و بعضي گفتمان هاي سياسي/
ولي آن مرد دور انديش، از پيش/
قراري را نهاده با زن خويش/
که از زندان اگر آمد زماني/
به نام من پيامي يا نشاني/
اگر خودکار آبي بود متنش/
بدان باشد درست و بي غل و غش/

*~*~*سعيد*~*~*
89/12/27
*~*~*سعيد*~*~*
1.اگر با رنگ قرمز بود خودکار/
بدان باشد تمام از روي اجبار/
تمامش از فشار بازجويي ست/
سراپايش دروغ و ياوه گويي ست/
گذشت و روزي آمد نامه از مرد/
گرفت آن نامه را بانوي پر درد/
گشود و ديد با هالو مآبي/
نوشته شوهرش با خط آبي:/
عزيزم، عشق من ، حالت چطور است؟/
بگو بي بنده احوالت چطور است؟/
*~*~*سعيد*~*~*
2.اگر از ما بپرسي، خوب بشنو/
ملالي نيست غير از دوري تو/
من اين جا راحتم، کيفور کيفور/
بساط عيش و عشرت جور وا جور/
در اين جا سينما و باشگاه است/
غذا، آجيل، ميوه رو به راه است/
کتک با چوب يا شلاق و باطوم/
تماما شايعاتي هست موهوم/
هر آن کس گويد اين جا چوب دار است/
بدان اين هم دروغي شاخدار است/
*~*~*سعيد*~*~*
3.در اين جا استرس جايي ندارد/
درفش و داغ معنايي ندارد/
کجا تفتيش هاي اعتقادي ست؟/
کجا سلول هاي انفرادي ست؟/
همه اين جا رفيق و دوست هستيم/
چو گردو داخل يک پوست هستيم/
در اين جا بازجو اصلن نداريم/
شکنجه ، اعتراف، عمرن نداريم/
به جاي آن اتاق فکر داريم/
*~*~*سعيد*~*~*
4.روش هاي بديع و بکر داريم/
عزيزم، حال من خوب است اين جا/
گذشت عمر، مطلوب است اين جا/
کسي را هيچ کاري با کسي نيست/
نشاني از غم و دلواپسي نيست/
همه چيزش تمامن بيست اين جا/
فقط خود کار قرمز نيست اين جا/
!i!i!iSIAH POOSH!i!i
عالي بود!
*~*~*سعيد*~*~*
قابل نداشت
*~*~*سعيد*~*~*
نميدونم!!!!!!
همسايه خورشيد
خيلي جالب بود.فقط حيف خودكار قرمز ندارم:ديييييييييييييييي
*~*~*سعيد*~*~*
:))
*~*~*سعيد*~*~*
يعني چي؟؟؟؟