خداوندا
به وجود تو، قدرت تو و رحم تو ایمان دارم.
اکنون جمع زیادی از هم نوعان من در کشوری کوچک در مصیبتی بزرگ گرفتار آمده اند.
تو به احوالشان آگاه و به درمانشان توانایی.
من ناتوان و تو توانای مطلقی.
هم نوعانم را دعا می کنم و سلامت و امید را برایشان از درگاه تو می خواهم.
خداوندا
تو را به رحم و بخشندگی ات این تلاطم و آشفتگی را آرامش بخش که تو آرام جان و قلبی.
آمین یا رب العالمین
هرجا شرف و استعداد باشد، امکانات نیست.
هرجا هم که بودجه و امکانات دیدی بدان دست کسانی می دهند که از مقوله ی اول بوئی نبرده اند.
«سید مرتضی آوینی»
ادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره
یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره
یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم
یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره
یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم
میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما قصه میگن واسه خدا
خدا کنه همین شبا رویای تو گفته بشه پیش خدا
در مهد کودکهای ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره، باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن.
در مهد کودکهای ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین.لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه.بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر.
با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه.
با این بازی اونا به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن.
Where love is, God is also
هر کجا محبت باشد، خدا هم هست.
این روزها بدجور دلم برای چشم های معصوم کودکیم میسوزد؛
چشم های روشنی که ساده می نگریست و غرق تماشا بود ...
بس که آدم های بزرگ و پیچیده دستان تیره شان را جلوی نگاهش ابر کردند، طفلک چشم هایم بارید و قد کشید...
دیگر نگاه من بزرگ شده است باور کن!
آنقدر بزرگ که میتواند قد آدم بزرگها، دنیا را پر ازتیرگی و پیچیدگی ببیند ...
ببین!
بزرگ شدم با این نگاه بزرگ!
اما تو آدم بزرگ قصه من، میشود بگویی چقدر باید بشکنم تا هنوز همان کودک معصوم با چشمان روشن باشم؟
گفتم:
خدایا از همه دلگیرم.
گفت:
حتی من؟
گفتم:
خدایا دلم را ربودند!
گفت:
پیش از من؟
گفتم:
خدایا چقدر دوری؟
گفت:
تو یا من؟
گفتم:
خدایا تنهاترینم!
گفت:
پس من؟
گفتم:
خدایا کمک خواستم.
گفت:
از غیر من؟
گفتم:
خدایا دوستت دارم.
گفت:
بیش از من؟
گفتم:
خدایا انقدر نگو من!
گفت:
من توام، تو من